شوخ:[Shookh] قشنگ ، زیبا _ هر چیز یا حالت خوب. معادل بندرعباسیاش جون [Jon] است.
کلبوک: [Kalbook] مارمولک. بندرعباسیها کلپک [Kalpak] میگویند.
شیله: [Shila] چادر. پوشش زن
بتوله: [Batula]: برقع. پوششی که زنان به روی صورت خود میگذارند. بندرعباسیها برکه [Borka] میگویند.
زریبه: [Zariba] : مزرعه. محل کشاورزی
بادنگو سیاوو: [Badengoo siuow] بادمجان. بادنگو سرخو هم گوجه است.
گبگوب: [Gabgub] خرچنگ. بندرعباسیها سینگو [ Singow] میگویند.
خشه: [Khasha] هیزم. چوب و شاخههای خشکی که برای آتش زدن استفاده شود.
خزیک: [Khazik] یک نوع سوسک صحرایی است. بندرعباسیها خزوک [Khazuok] میگویند.
گودر:[Gudar] گوساله. بچه گاو. بندرعباسیها گسک [Gask] میگویند.
بوچیر: [Buchir] گنجشک. بندرعباسیها جوشک [Joshk] میگویند.
هیلوو:[Hilow] تاب. نوعی بازی. بندعباسیها جیکوو [Jikow] میگویند.
بیک: [Baik] عروسک دستساز که با پارچه، چوب و دکمه ساخته میشود. چیزی نزدیک به دختلوک [Dokhtoluk] بندرعباسیها.
فدا: [Feda] حیاط خانه
فریج: [Ferij] محله. کوی
چپلی: [Chapali] دمپایی
تیار: [Tiyar] جلو. متضاد عقب و پس
گنا: [Gena] دیوانه. مجنون. کسی که فاقد هوشیاری باشد. بندرعباسیها گنوغ [Ganugh] میگویند.
کله: [Kala] طاقچه. بندرعباسیها بالک [Balak] میگویند.
چخیدن: [Chakhidan] رقصیدن. با توجه به این که امر به رقصیدن بچخ Bechakh خوانده میشود، به نظر میرسد بن این کلمه چخ Chakh باشد. چخ به معنی رقص که در گویش مردم کاربردی ندارد. بندرعباسیها به رقص چمک Chemak میگویند.
رفتی گاو بندی که در مورد گویششون تحقیق کنی؟
جالب بود برام
اونجا به آفران چه اگن؟
آفرون!!
سلام و دیگر هیچ.
جـُـنـِـن.
موفق و منصور و همواره روشن باشید.
سلام خوبی عجب مه امنا فهمی چکک خووشن تا حالا چند دور امخوند مجید
گاوبندی چی بودی ره
یه فرهنگ لغت فینی م بنو به درد سمی اخه :d
مجید سلام
خوب باش و خوش
برادر بیا یه حالی بده به این صفحه
خوشمون اومد.ای ول
خیلی جالب بود!
چه زبون باحالی دارن گاوبندی های عزیز...
خوشمــــــــــــــــــــــــــــــان آمد
اشووووووووووووووووووووووووو
خشه هیزم به بندری خشار اگن