منشور کوروش بعد از گذشت چهل سال به مدت چهار ماه به وطن بازگشت. این خبری بود که خیلی از ایرانیان را خوشحال کرد. منشور کوروش نخستین منشور حقوق بشر جهان است که در سال 1285 خورشیدی، توسط یک باستان شناس انگلیسی به هنگام کاوش باستان شناسی نزدیک شهر بابل یافت شد. از آن هنگام این اثر ارزشمند در بخش «ایران باستان» موزه بریتانیا نگهداری میشد. حالا بعد از پیگیریهای فراوان میراث فرهنگی ایران این منشور صبح روز 19 شهریور وارد ایران شد. با خودم میگفتم ای کاش چهار ماه در ایران طبق منشور کوروش عمل کنیم تا اینکه تنها حضور فیزیکی این اثر باستانی را داشته باشیم. شاید حق هر ایرانی باشد که خواستارحقوق بشری باشد که برای اولین بار در ایران جدیاش گرفتند.
متن کامل منشور: +
در پی اعتراضات گسترده جهانی و هشدار درباره
عواقب هرگونه بی حرمتی به قرآن کریم، "تری جونز" سرپرست کلیسای فلوریدا
اعلام کرد این کلیسا از تصمیم خود برای سوزاندن قرآن در روز 11 سپتامبر
منصرف شده است.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از دویچه وله، کلیسای فلوریدا که پیش از این
اعلام کرده بود در سالگرد حوادث یازده سپتامبر قصد دارد در اعتراض به
اسلام، قرآن سوزی کند، پس از هشدار مقامهای آمریکایی و اعتراضات مسلمانان
جهان در تصمیم خود تجدیدنظر کرد.
خبرش: +
گروه "کبوتر دوستی جهانی" قرار است عید فطر امسال که مصادف با 11 سپتامبر است مراسم "آتش زدن قرآن" را در یک کلیسا امریکایی برگزار کند. حوادث دلخراش 11 سپتامبر 2001 در پی حملهی انتحاری گروه القاعده با هواپیماهایی ربوده شده که تعمدا دو تای آن را به برج دو قلوی مرکز تجارت جهانی کالیفرنیا و یکی را به پنتاگون ویرجینیا زدند صورت گرفت. در پی این حادثه 2993 نفر جان خود را از دست دادند و 6291 مصدوم شدند. بعد از این واقعه گروهی از مسلمانان اتفاق مذکور را پیشگویی قرآن خواندند و گفتند: در آیه 109 سورهی توبه این حادثه پیش بینی شده بود(+). حالا عده ای در فلوریدای امریکا قصد دارند با این حرکت مسلمانان را تروریست و کتاب مقدس شان را منحرف بشمارند. دولت امریکا مخالفت خود را با آتش زدن قرآن اعلام کرده اما از آنجایی که آزادی بیان در این کشور قانون مصوبی است تری جونز و گروهش بدون هیچ ممانعتی کار خود را خواهند کرد. به گزارش روزنامه هافینگتون پست مرکز "داو ورلد" خواستار اختصاص روز آتش زدن قرآن شده است و چند کشیش افراطی نیز از رهبران سیاسی و مذهبی دنیا خواسته اند که دین اسلام را دین شیطان معرفی کنند. احتمالا بعد از این اتفاق اختلاف بین انسان ها بیشتر خواهد شد و خیلی از مسائل خشن و غیر انسانی دیگر. بسیاری از جنگ ها و اختلاف انسان ها بر سر دین و مذهب بوده و خاک های وسیعی بر سر مذهب سرخ شده اند. یکی به من بگوید فلسفه ی وجود دین و مذهب چیست؟!
به نظرم اون کسایی که آمده بودند مقابل خونهی کروبی تجمع و تیراندازی کردند فرشتهی خدا بودند چون هنوز کسی اونا رو نشناخته ...
مطلبی که در ادامه میخوانید شوخی مختصری با آهنگ وام محسن آزادبخش است.
همین چند روز پیش بود که تکآهنگ جدید محسن آزادبخش منتشر شد. ترانه "وام" از سرودههای مرحوم صالح سنگبر است که آهنگسازیش را خود محسن و تنظیم را بهروز حبیبزاده انجام داده است. مسئلهای که خواستم مطرحش کنم مربوط به ترانهی کار است. ترانهای مربوط به وام و مشکلاتش! یک: کسی که میخواهد وام بگیرد باید شاغل باشد تا بتواند قسط وامش را بپردازد. دو: اگر هم شاغل نیست میبابیست وامش را برای کارآفرینی خرج کند که در این جا وام میخواهد برای نهار و شام خرج شود...
رفم وام بگرم وام شوندا/توی لیست وامی او جام شوندا
امگو گه بندری ام، بیکارم/ در شوبست ا روم دگه رام شوندا
همه حرفو همه گولن ای کاکا/ همه جا اوضاع پولن ای کاکا
اگه پارتی اته وام توهم/ سر کاغر دگه مولن ای کاکا
مه مواسته یه دفه وام بگرم/ بوسه ایی از رخ سبز فام بگرم
تا که بی اهل و عیال و چک و چوک/ناشتا و چاشت و دگه شام بگرم
رمز ای راز بایه معنا بکنم/ یه تا پارتی بی خو پیدا بکنم
یه تا دستمال بگرم کد یه لنگ/شاید اونوخت بی خودوم جا بکنم
حالا کصته ایی چنینن ای عزیز/ نه از حالا از کدیمن ای عزیز
مشکل ایی سرزمینن ای عزیز/ یه تا خط یه نکته چینن ای عزیز
همه حرفو همه گولن ای کاکا/ همه جا اوضاع پولن ای کاکا
اگه پارتی اته وام توام/ سر کاغر دگه مولن ای کا کا
شاید همهی ما شاهد پدیدهی "موتورگیری" که توسط نیروی انتظامی و راهنمایی و رانندگی انجام میشود بودهایم. امروز در چهارراه گفتگوی تمدنها! شاهد صحنهی دلخراشی بودم. موتورسواری بدون کلاه کاسکت خواست از دست ماموران بهگریزد که باتوم به سرش کوبیدند و موتورسوار با کلهی غرقبهخون نقش زمین شد. اینکه همه شهروندان باید تابع قانون باشند درست، اما فکر نمیکنم بشود با این روشها راه به جایی برد. اینکه باتوم بر سرش بکوبی و بگویی کلاه کاسکت بپوش تا سرت آسیب نبیند راه هوشمندانهای نیست.
دیشب ساعت 2.5 بامداد همراه یکی از دوستان کنار بلوار پشت شهر نشسته بودیم و گپ میزدیم. ناگهان متوجه آتشی شدیم که کنار اسکله شعله میکشید. به سرعت خود را به آنجا رساندیم. پراید اسپرتی بود که آتش گرفته بود. حالا جماعت زیادی از محله پشت شهر آنجا جمع شده بودند،با خود زمزمهای میکردند: حقشان بود...شب قتل علی شبدختر بازی نیست! خودم را نزدیک کردم. مردی همراه با یک زن در ماشین نشسته بودند. دو موتور سوار که اهل محله پشت شهر بودند با آنها نزدیک میشوند و از اینکه یک زن(معلوم نیست همسر مرد بوده یا چیز دیگری) با یک مرد در آن ساعت با خود خلوت کردهاند ناراحت میشوند. با هم بحث میکنند و در نهایت منور روشن را در اتومبیل میاندازند و خود میگریزند. وقتی ماموران آتش نشانی رسیدند چیزی از پراید نمانده بود. قبل از این اتفاق هم دوستم از امنیت بندرعباس صحبت میکرد...
عکس با موبایل است.
وحیدرضا زارعمهرجردی از بازیگران گروه نمایش"تنها سگ اولی میداند چرا پارس میکند مکبث" است که یک روز پیش تنش را به دست تیغ جراحی داده است. نمایش "تنها سگ اولی میداند..." قرار بود همین ماه در پایتخت اجرای عموم داشته باشد. با توجه به اینکه وحیدرضا از بازیگران کلیدی نمایش است و بعد از عمل آپاندیس نیازمند به استراحت است، باید ببینیم که تکلیف اجرای عموم این نمایش به اجرا در آمده در جشنواره فجر پارسال چه میشود. گروه تیتووک قراردادی برای اجرای نمایش در تهران دارد و به احتمال قوی بازیگر دیگری جایگزین زارع مهرجردی میشود. امیدواریم که هر چه زودتر وحیدرضای اکتیو را به روی صحنهی نمایش ببینم.
در حین حفاری و لولهگذاری فاضلاب، دو لوله توپ جنگی و یک گلوله متعلق به این توپها کشف شد که احتمال داده میشود برای دوران صفویه باشد. محیالدین خطیب در گفتگو با خبرنگار مهر در بندرعباس با اعلام این خبر گفت: ساعت دو بامداد روز پنجشنبه در حین حفاری و لولهگذاری در بلوار طالقانی در مقابل درب ورودی اسکله شهید حقانی و روبروی حوزه علمیه بندرعباس زمانی که بیل مکانیکی در حال کندن زمین بود در عمق سه متری یک لوله توپ جنگی همراه با خاک بالا آمد. وی وزن تقریبی هر کدام از لوله های توپ جنگی را بیش از 300 کیلوگرم عنوان کرد و بیان داشت: این لولههای توپ جنگی در زیر سنگ و ساروج پیدا شده است. یکی از نکات جالب توجه در این مورد این است که دقیقا بلوار طالقانی در فاصله میان گمرک کلاه فرنگی و اسکله قدیمی بندرعباس عبور کرده است و یکی از احتمالات این است که در قدیم جاده ارتباطی میان عمارت کلاه فرنگی و اسکله بوده است و این توپ ها در این جاده جهت حفاظت از عمارت قرار گرفته بوده است.
منبع: +
عکس های بیشتر: +