«ــ وارتان! بهار خنده زد و ارغوان شکفت.
در خانه، زیرِ پنجره گُل داد یاسِ پیر.
دست از گمان بدار!
با مرگِ نحس پنجه میفکن!
بودن به از نبودشدن، خاصه در بهار...»
این روزها در کشور ما آنقدر اتفاق مهم پیش میآید که مجال تامل و تفکر سالم را از آدم سلب میکند. پیش از این در محافل خاصی میدیدید که در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی حرفی به میان آید. اما حالا از سوپرمارکت تا کلهپزی، از زمینهای ورزشی تا داخل اتوبوس و تاکسی، در هر جمعی موضوع اصلی بحث مسائل روز سیاسی است. هر کس از جایگاه خود موارد را تحلیل میکند و راهکاری ارائه میدهد. پیگیری موضوعات سیاسی دیگر برای قشر خاصی نیست و تقریبا همه مردم درگیر مسائل شدهاند و برخورد مسئولان با هر اتفاق را دنبال میکنند. این پیگیری و نیاز به گفتگو از خرداد امسال شروع شده است. من این مسئله را یک امتیاز برای جامعه میدانم، شما چطور؟!
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی
تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر هنگامی که با شغلت، یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،ورای مصلحتاندیشی بروی ...
قسمتهایی از شعر نرودا،شاعر شیلیایی/ترجمه شاملو