بندرعباس ـ خبرنگاران خبرگزاری جمهوری اسلامی استان هرمزگان به نشانه اعتراض به نحوه برگزاری مناسبت 17مرداد روز ملی خبرنگار و آنچه که بیعدالتی آشکار در تعیین نفرات برگزیده این مناسبت نامیدند ، هدیههای ارسالی از سوی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی هرمزگان را به این اداره کل بهعنوان متولی اصلی آیین روز خبرنگار پس فرستادند. به گزارش ایرنا ، ارایه نشدن ملاک و معیار و مولفههای گزینش افراد برتر این مناسبت ،در نوع تقدیر جمعی صورت گرفته که هدیه 50هزار تومانی آن هم بدون یک لوح تقدیر ساده،عدم رایزنی و توجه به نظرات مدیران رسانهها معرفی خبرنگار برتر حوزه مدیریتشان و از همه مهمتر حذف و شرکت ندادن نمایندگان دو خبرگزاری فعال ایسنا و مهر در انتخاب لیست گزینش نفرات برتر از جمله مواردی میباشد که خبرنگاران ایرنا بعنوان قدیمیترین رسانه استان و منطقه را ، در جهت احترام به شان و جایگاه دست اندرکاران عرصه خبر وادار به پس دادن این هدایا کرده است .
لینک خبر: +
خبر مرتبط/ جغد بندری
مثلن من بودم
سایهای دراز که روی دیوار سنگ
راه میرفت
بیهدف و سرخوش
تا مرگ اجباری را در خود جا کند ...
"سازمان انتقال خون هرمزگان برای رسیدگی به بیماران تالاسمی با کمبود خون سالم روبهرو است". این خبر 19 مرداد تیتر شده و همچنین در خبر آمده سازمان انتقال خون هرمزگان ماهانه به 4 هزار واحد خون نیاز دارد که به ناچار این میزان خون سالم از استانهای یزد، مرکزی، اصفهان و کهگیلویه و بویر احمد تامین میشود. معمولا در ماه مبارک رمضان میزان اهداء خون کاهش مییابد. پس دوستان غیرتمند هرمزگانی پیشنهاد میکنیم ساعت 9 شب یکشنبه 23 مرداد برای اهداء خون خود در پایگاه مرکزی انتقال خون بندرعباس گرد هم جمع شویم.
فردا روز ۲۱ مرداد؛سالروز مرگ فریده جعفریٍ. بانوی بارداری که به دلیل سهلانگاری تیم پزشکی بیمارستان جون خودشو از دست داد. یاد این عزیز از دست رفته گرامی باد. روزی که این اتفاق افتاد من تا چند روز شوکه بودم. باورش برام خیلی سخت بود. بچه فریده الان باید یک سال داشته باشه. بچهی که برای بزرگ شدن فقط پدر رو کنار خودش داره. و من از همین جا تولدش رو تبریک میگم. امیدوارم سالم و قوی در کنار احمد ذاکری[همسر فریده] رشد کنه و انسان مفیدی برای خاکش باشه. از بردباری احمد ذاکری هم تقدیر میکنم. همیشه در کنار هم سلامت و تندرست بمونید.
ناگفتههای مرگ فریده جعفری از زبان همسرش
فردا همهی نشریات تیتر میزنند که از فلان خبرنگار ما تقدیر شد و یک عکس از خبرنگار خودشون روی صفحه اول میچسبونند! این چیزی که همه انتظارشو دارند. اما چیزی که من در جشن امسال روز خبرنگار دیدم؛ خیلی برام سنگین و بد بود. اینکه اسم مکان رو خیلی بلند کرده بودن[ضیافت افطاری در هتل هما برای خبرنگاران] و هیچ چیزش شبیه به ضیافت برای خبرنگارا نبود! یک فضای بسیار کوچیک بود و خیلی از خبرنگارا با زبون روزه سر پا ایستادن تا مراسم تموم شد. دو؛ هوای سالن بسیار گرم بود و همه مجبور بودن خودشون رو باد بزنند[اونم با زبون روزه]. سه: موقع افطار که شد مسئولین خیلی تند رفتن جای خودشون رو توی رستوارن گرفتند؛خبرنگار جماعت هم ساده، با خیال راحت تلو تلو رفتند دیدند که حالا بعد از سر پا ایستادن و گرما خوردن تازه باید دنبال صندلی خالی بگردند تا بتونند روزه شون رو باز کنند. چهار، فضای بسیار مسمومی بود؛ بحث خانه مطبوعات و اداره ارشاد در این جشن اینقدر به چشم میآمد که آب از چشمت می اومد. مثلن پیشدار[سرپرست اداره ارشاد] وسط برنامه بلند می شد میرفت در گوشی با یکی حرف می زد؛یه نگاهی چپ به هیئت مدیره خانه مطبوعات می کرد بعد سر جاش می نشست. بعد نوبت هیئت مدیره خانه مطبوعات بود تا گل خورده رو جبران کنند؛فورن یکی شون بلند می شد می رفت در گوش اون یکی یه چیزی می گفت؛بعد هر دو تاشون بلند می شدند از سالن می رفتند بیرون! این حرکت بارها و بارها در این ضیافت باشکوه روز خبرنگار بدبخت انجام شد! بعد یه چیز که خیلی حال منو گرفت این بود که از خبرنگار خبرگزاری مهر و ایسنا تقدیر نکردند. خیلی برخوردها رک و رودرو بود[مثل دعوای بچه های محله]. خلاصه اصلن به ما خوش نگذشت؛جای نشتن ام که نبود با شکم گشنه و زبون روزه، دست از پا درازتر اومدیم خونه...این بود حکایت ضیافت افطاری در هتل هما برای خبرنگاران عزیز!
غلامحسین عطاییدریایی؛همایون امیرزاده؛سیدعلی علوی[بالا]علی نظری[پایین]ایوب دبیرینژاد؛جواد ضمیری
حمید دولتی
حسین نارنجینسب؛ علیرضا خورشیدزاده
ابوالفتح داوری؛مسعود پاکزاد
سید علی علوی؛علی نظری
احمد سالاری
اصغر توانگر
عبدالحسین رضوانی؛...موسوی؛سامی حزنی؛ داریوش...
"از مردم هرمزگان هم عذرخواهی کنید"
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر گرامی؛
سردار سرلشکر جناب آقای غلامعلی رشید
با عرض سلام و تحیّت
بیش از دو هفته از سخنان جناب عالی در همایش نیروی دریایی راهبردی میگذرد. سخنانی همراه با پیشنهاداتی که از آن بوی تحقیر یک قوم و تمسخر مردم یک استان میآمد. حرفهایی که متاسفانه لحن بیان آن فراتر از بیان یک نظر و به نوعی حاتمبخشی ملوکانه و تیولداری قجری شبیه بود و ما هرمزگانیها را به یاد دورانی انداخت که شاهان قاجار به فرمانی «جزایر» را به فلان امیر عرب جواسم و «بنادر» را به فلان شیخ مسقطی هبه میکردند و زخم این رفتار تا هنوز بر تن ایران عزیز مانده است و زمینه سوءاستفاده دشمنان را در خلیج فارس پدید آورده است.
امید میرفت که حضرت عالی پس از اطلاع از بازتاب سخنانتان درحوزه بحثبرانگیز تقسیمات کشوری، به جبران مافات برخاسته یا از اساس این پیشنهادتان را تکذیب میکردید و یا با جوانمردی و ایثار برای حفظ وحدت و امنیت مناطق مرزی، از مردم شریف هرمزگان (که البته به قول شما نه تنها ضعیف، که بسیار ضعیفاند!!) عذرخواهی میکردید.
اما امید دلسوزان و علاقمندان جناب عالی به وقوع نپیوست و با کمال تعجب مشاهده گردید که با وجود توصیه های مقام معظم رهبری در سفر به هرمزگان به حفظ وحدت و سخنان محترمانه نمایندگان استان در مجلس، دانشگاهیان، وبلاگنویسان، اصحاب رسانه و مطبوعات و اهالی فرهنگ و هنر هرمزگان، جناب عالی از مردم بوشهر - که در سخنانتان کمترین نامی از آنها نبرده بودید - عذرخواهی کردید و هرمزگانیها را فراموش کردید.
هر چند که در دوران هشت سال دفاع مقدس که فرزندان هرمزگان گروه گروه به جبهه اعزام میشدند و با کفن خونین به همین مناطق محروم برمیگشتند سخن از استان بسیار ضعیف هرمزگان نبود.
لذا مطالب زیر خدمتتان عرضه میگردد امید که بخوانید و تامل فرمایید.
جناب سردار سرلشکر جناب آقای غلامعلی رشید!
ضمن حرمت نهادن بر اطلاعات و تجربیات نظامی شما و خدماتتان در دوران دفاع مقدس، از نوع و لحن سخنانتان درباره تجزیه هرمزگان مشخص است که لازم است حضرت عالی بیشتر جامعهشناسی و فرهنگ و تاریخ را مطالعه فرمایید تا ناگاه اینگونه جاسک را به کرمان و گاوبندی را به فارس (بدون کمترین همخونی و همخوانی فرهنگی و نژادی و مذهبی) به هم نمیدوختید و خواهان اتصال خراسان به دریا نمیشدید!!. و برای مردم این دیار نیز (که برادران وخواهران شما هستند) حق انتخاب و حق زندگی و حق رای قائل میشدید و یک فرهنگ مشترک قومی را بریده و مثله نمیکردید.
جناب سردار!
تمدن ایرانی در طول سرگذشت چند هزار سالهی خود، همیشه چون قالی ایرانی، گلستانی از نژادها و قومها و زبانها و گویشها و مذاهب و ... مختلف بوده که در سایه افتخار به ایران، وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت خود را در قالب مام میهن سامان دادهاند.
در یک صد سال گذشته اما سیاست غلط حاکمان مرکزنگر، به خصوص از عصر قاجار، مناطق مرزی را غیرخودی و غیرلازم دانسته و با فراموشی و نادیده گرفتن ساکنان این مناطق، فقر و عقبماندگی و عدم توسعه را در این نواحی سببساز گردیدهاند.
کوتاهبینی و محدود کردن ایران بزرگ به حد فاصل تهران تا اصفهان و تبریز تا مشهد، زمینهای شده است که ضمن تمرکز قدرت و تکاثر ثروت در همین مناطق محدود، بسیاری از مردم این سرزمین با وجود حق زیستی چند هزار ساله، غریبه محسوب گردند و حتی از افتخار شهروند درجه 2 این کشور نیز محروم باشند.
لذا این خیل فراموششدگان راه نجات و تغییر و توسعه را در نیروی گریز از مرکز و نگاه به خارج از مرزها و اغیار ببینند که حاصل این وضعیت چیزی جز ناامنی و عصیان و شورش و تجزیهطلبی نبوده است.
شما با فتنههای معروف تجزیهطلبی پیش از انقلاب در شمالغربی و غرب و جنوبغربی کشورمان احتمالا آشنا هستید و میدانید که برای رفع آنها چه خون دلها خورده شد.
در پس از انقلاب نیز همین مسایل زمینهساز سوءاستفاده دشمنان گردید و تجزیه طلبان در مناطق مرزیمان در کردستان و آذربایجان و خوزستان و بلوچستان و ترکمن صحرا و ... چه آتشها که در چهار سوی مرزهای وطن بر پا نکردند.
با این حال با کمال افتخار تنها منطقه مرزی در کشور که با وجود فراهم بودن زمینه سو استفاده دشمنان در طول یک صد سال اخیر نه تنها آشوبهای قومی تجزیهطلبانه در آن دیده نشده بلکه همواره مردماناش به ایرانی بودن خود افتخار کرده و خواهان حفظ وحدت ملی بودهاند، همین هرمزگانی است که از قضا شما طرح تقسیم آن را مطرح کردید و هر شهرستاناش را چون گوشت قربانی به این استان و آن استان هدیه میکنید.
جناب سردار سرلشکر!
بر اساس سخنانتان، به یقین شما با هرمزگان فقط در چارچوب نقشههای نظامی آشنا هستید وگرنه میدانستید که هرمزگان خطهای است مبارک که در طول تاریخ بلنداش، شیعه و سنی و فارس و بلوچ و عرب بهطور بیسابقهای به هم پیوند قومیتی خوردهاند و فرهنگی از همدلی و همزیستی را به وجود آوردهاند که نمونهاش در هیچ کجای ایران به این محکمی وجود ندارد.
این هیچ کجای ایران را نه با حب وطن، که بر اساس واقعیتهای تلخ مناطق دیگر میگوییم و اگر باور ندارید کافی است که در همین چهار سال گذشته به پشت سر نگاه کنید و صدای آتش و آشوب قومی و مذهبی را در سراوان و تبریز و زاهدان و اهواز و چابهار و سنندج و لار و گراش رصد کنید تا شکرگزار شکوه مردمان وطنپرست هرمزگان باشید.
از مسوولان بنیاد شهید بپرسید تا بدانید که مثلا جزیره هرموز ما بیشترین شهید نسبت به جمعیت خود را در راه ایران داده است. شما که گفتهاید در بوشهر به خانه رییسعلی دلواری رفتهاید و شجاعت او را ستودهاید کاش یک بار به خانه بانوی «فاطمه نیک» هم میآمدید؟ بانوی سلحشوری که 7 تن از محارماش را هدیه اسلام عزیز و ایران سرفراز نموده است؟
آیا خانه این بانوی هرمزگانی ، بوی فرشتگان نمیدهد؟ آیا هیچ از سرانجام این شیرزن هرمزگانی سراغ گرفتهاید که خود نیز به میدان جهاد رفت و با احرام خونین بازگشت؟
این فداکاری و این ایثار را در کجای ایران سراغ دارید؟ آیا باز هم این مردم را بسیار ضعیف میخوانید؟
در مورد دغدغههای نظامیتان مبنی بر سیادت بر دریاها نیز عرایضی خدمتتان ارایه میگردد.
اگر تاریخ مناطق مرزی را نه به عنوان حاشیه که به عنوان متن مطالعه نمایید میبینید که اسلام در جنوبشرقی آسیا نه با شمشیر غازیان محمود غزنوی که با منش و اخلاق دریانوردان رواج یافته که از همین بندرهای کنگ و لنگه و جاسک و لافت و کوهستک و هرموز و کیش و... عازم آن دیار بودهاند و هنوز واژگان هرمزگانی و پارسی و حتی آداب و رسوم این دیار در آن سامان به جاست و در عظمت قدرت دریایی آن زمان هرمزگان کافی است که به قول سعدی در باب سوم گلستان مراجعه نمایید که شهادت میدهند در قرن هفتم قمری بازرگانان هرمزگانی از کیش گوگرد پارسی به چین میبردند و کاسهی چینی به روم و دیبای رومی به هند و پولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و برد یمانی به پارس.
چیزی که تجارت امروز کیش آن را به خواب هم نمیبیند و جای خود را به تجارت قاچاق داده است که البته سر رشته آن در جای دیگری در مرکز کشور است.
در بعد نظامیگری که حیطهی وظیفه و مسوولیت شماست نیز شما را به مطالعه تاریخ حاکمیت ملوک هرموز (از قرن هفتم تا دهم) ارجاع میدهیم که گسترهی حاکمیت ایرانیان را نه تا بحرین و مسقط که تا «زنگبار» در شرق آفریقا کشاندند و نامه آخرین حاکم ایرانی آن به خط و زبان پارسی در دستان ماست و این عظمت تا امروز برای ما و شما شکوهمند و غرور آفرین است.
اما این را نمیتوان پنهان کرد که حاکمیت قوم ایرانی که توسط امیران هرموز بر تمامی خلیج فارس و دریای عمان تا اقیانوس هند اعمال میشد از چشم حاکمان مرکزنشین ایران بیارج و ارزش تلقی شد و پاسداران تنگه هرموز و خلیج فارس را خودی ندانستند و مردم هرمزگان را در مقابل سلاحهای گرم استعمارگران پرتغالی تنها نهادند و با سقوط هرموز زمینه حضور استعمار را باز نمود هر چند که حکومت صفوی پس از یک صدسال با اخراج پرتغالیها تا حدودی جبران مافات کرد اما تا امروز شکوه و عظمت هرموز قدیم زنده نشده و سببساز تحقیر مردم هرمزگان را فراهم کرده است.
جناب سردار سرلشکر!
نظامیان در طول تاریخ، پاسداران وحدت ملی و مخالفان سرسخت تجزیهطلبی و برانگیختن تعصبات قومی و نژادی و پاره پاره کردن اتحاد ملی بودهاند.
شما با سخنانتان اولین سرداری هستید که احتمالا ناخواسته سخنان تان زمینه اختلاف وجدایی بین اقوام را فراهم آورده است امری که یقینا خودتان نیز به آن راضی نیستید و آن را نمی پسندید چراکه با زبان تحقیر مردم یک استان ، زمینهساز دلخوری و اختلاف شده و کاری را که میشد با یک عذرخواهی ساده تمام کرد گسترش دادهاید.
لذا با توجه به منش تان در عذرخواهی کردن از مردم بوشهر تقاضامندیم به جبران مافات سخنانی که گفته اید با جوانمردی از مردم هرمزگان نیز عذرخواهی نموده و با ایثار و فداکاریتان نشان دهید که از تبار سردارانی هم چون امام قلیخان و چمران و باکری و همت و موسی درویشی هرمزی هستید.
با آرزوی سربلندی ایران اسلامی و وحدت پایدار این ملت بزرگ
والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
مرداد1390شمسی/ رمضان1432قمری
رضا دبیرینژاد[محقق و پژوهشگر]
احمد کارگران[طراح و نقاش]
سعید آرمات[شاعر]
حسن بردال[طراح گرافیک و عکاس]
عبدالحسین رضوانی[عکاس]
رخشنده پاسلار[شاعر]
ابوذر نوروزی نژاد[رییس انجمن هنرهای تجسمی استان]
مجید سرنی زاده[کارگردان تئاتر و جوان برگزیده استان]
مجید جمشیدی[بازیگر تئاتر و عکاس]
خلیل درخورد[روزنامه نگار و سردبیر ندای هرمزگان]
سیدعلی علوی[روزنامه نگار و مدیرمسوول ارمغان بندر]
علی اصغر شعبانی[طراح گرافیک]
مسعود منصوری[معمار]
مهرداد امیرزاده[فیلمساز]
یداله شهرجو[شاعر]
عدنان انصاری[شاعر]
ناصر منتظری[خواننده و آهنگساز]
احسان رضایی[فیلمساز]
رعنا روحانی[شاعر]
ابراهیم خواجه[پزشک و وبلاگ نویس]
محمدذاکری[نویسنده وپژوهشگر]
منبع: +
در حال حاضر 72 میلیون و 500 هزار نفر در ایران یارانه نقدی دریافت میکنند که سهم هر کدام از این افراد مبلغ 45 هزار و 500 تومان میشود[لینک] کل این مبلغ ۳،۲۹۸،۷۵۰،۰۰۰،۰۰۰ میشود. سهم هرمزگان را نمیشود دقیق گفت(چون سرشماری جدیدی انجام نشده است). اما با سرشماری که سال ۲۰۰۵ انجام شده میشود یک عدد تقریبی گفت. طبق سرشماری سال ۲۰۰۵جمعیت استان هرمزگان ۱۰۶۲۱۵۵بوده؛ با این رشد خوبی که هرمزگان طی این ۱۷ سال گذشته داشته میشود گفت جمعیت کنونی هرمزگان حدود ۱۵۰۰۰۰۰ شده است. اگر این فرض را یک واقعیت بدانیم سهم هرمزگان از یارانههای نقدی ۶۸،۲۵۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان است. به نظر شما با این مبلغ پول؛ چه کارهای بهتری میتوان برای آبادانی استان و رضایت مردم انجام داد؟
امام جمعه اهل سنت گاوبندی گفت: مسالهی الحاق گاوبندی به استان فارس همچون کابوسی است که هر از چند گاهی با شایع شدن آن موجب تشویش اذهان عمومی میشود. حاج احمد خنجی امام جمعه اهل سنت گاوبندی در گفتگو با ندای هرمزگان با انتقاد از طرح جدایی گاوبندی از هرمزگان افزود: انگار انفصال گاوبندی از استان هرمزگان فاکتوری شده است تا عدهای در جهت اهداف شخصی از آن بهره برداری کنند. وی بیان داشت: آنهایی که خواهان ایجاد تنش در این منطقهی آرام هستند باید بدانند که در سایه نظام جمهوری اسلامی بحمداله شهرستان گاوبندی بعد از ارتقا از بخش به شهرستان از پتانسیلهای موجود تا اندازهای استفاده شده و در صورت اجرای درست آن شهرستان گاوبندی با تلاش مسئولان استانی و در راستای سیاستهای کلان کشوری رو به صنعتی شدن پیش میرود. امام جمعه اهل سنت گاوبندی افزود: با تلاشهایی که از سوی مسوولان هرمزگان و شهرستان میشود، انشااله خواستهها و آرزوهای مردم صبور شهرستان گاوبندی جامهی عمل به خود میگیرد.و جوانان منطقه از دغدغههایی همچون بیکاری و دیگر کاستیهای موجود رهایی خواهند یافت و نیازی هم به الحاق به استانی دیگر نمیباشد. وی همچنین خطاب به کسانی که مایل به جدایی گاوبندی از هرمزگان هستند، ادامه داد، مردم خیلی زودتر نظرات خود را در این رابطه گفتهاند و اکثریت آنها علاقمند به اینگونه تغییرات در بافت منطقه نیستند. حاج احمد خنجی با اشاره به پتانسیلهای گاوبندی گفت: دولت کریمه میتواند با بهره وری از توانمندیها و فاکتورهای موجود در منطقه در راه بهبود وضعیت مردم اقدامهای لازم را انجام دهد تا شهرستان از جایگاه کنونی ارتقاء یابد و با اختصاص بودجهی بیشتر از ظرفیتهای موجود شهرستان به نفع مردم و کشور استفاده کند. امام جمعه اهل سنت گاوبندی متذکر شد، چنانچه سیاستهایی قصد بر ایجاد تغییرات دارند لازم است که نظر مردم در این زمینه دقیقا لحاظ شود و گرنه مردم رویکرد خوشی از این تغییرات نداشته و نخواهند داشت.
منبع: +
یادداشت مجید سرنیزاده: هرمزگان