دو روز پیش در خانه پدرم نشسته بودم که برادرم با عصبانیت وارد شد. فورا سراغ یخچال رفت و چند لیوان آب خورد. نشست و کمی با خودش زمزمه کرد. مادرم تا اورا دید فهمید که چه خبراست. بعد ازاینکه کمی آرام شد مادرم جویای احوالش شد. اول چند فحش آب داربارمملکت و دولت و...کرد و گفت که ازاداره آب برایش اخطاریه آمده که اگر پول انشعاب را پرداخت نکند آب خانهاش قطع میشود. او چند سال پیش یکی از برندگان خوش شانس خانههای مسکن و شهرسازی بود که به عنوان خانهی اجاره به شرط تملیک تحویل مردم دادند. او از این شاکی بود که او مستاجر مسکن و شهر سازی است ولی باید پول انشعاب را اوپرداخت کند. برادرم با مامور اداره آب که آسایشش را سلب کرده بود درگیر شده بود و سیری مامور بدبخت را کتک زده بود. میگفت میترسم ادارهی برق هم مامورش را بفرستت ، بنا و معمارهم بیایند و پولشان را از من بخواهند. میگفت این چه خانهای است که به مردم دادهاند پول یک خانهی کامل را از مردم میگیرند اما من خودم خانه را گچ کاری کردهام. من خودم کف خانه را سرامیک کردهام. من خودم کابینت سفارش دادهام. میگفت چرا ما هم باید قسط خانه را پرداخت کنیم هم پول آب و ...
پی نوشت:خانهی برادرم چهار گفتگوی تمدنها ۱۲۰ واحدی ولیعصر میباشد. میتوانید از ساکنان آنجا اخبار کاملتری بگیرید.
پرچم سوزی
سلام